سخت است گفتن
وجودم باردار و حرفم نازیبا
قلم بازگویم نیست
کلمات را احساس می کنم
نه در دفترم
در باران احساسم
هر قطره اش بر لبم بوسه می زند
نام تو را با ولع بو می کشم
و دستانم تو را پاک می کنند
اما
تمام قلبم اشک می شود و تمام کلماتش
نام تو
هانیه